×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

بهترين عشق

عشق يعني انتظار

× !-- begin of gegli.com profile every where source code-- language=java src=https://www.gegli.com/gohardasht.asp?username=orumiyeh1&th=1.png/ !-- end of gegli.com profile evry where source code --
×

آدرس وبلاگ من

best-love.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/orumiyeh1

ازدواج و معیارهای انتخاب همسر






با چه كسی ازدواج كنیم ؟‌ چگونه همسرآینده امان را بشناسیم؟ چه شرایطی برای همسر در نظر بگیریم ؟ در چه سنی باید ازدواج كرد؟ چه شرایطی باید داشته باشیم تا ازدواج كنیم ؟

و هزاران سئوال از این دست را هر روزه جوانان در ذهن خود مرور می كنند و به دنبال جواب هستند. در این یادداشت و چندین یادداشت بعدی ، سعی ما بر این است كه به این مهم بپردازیم و سئوالاتی كه مبتلا به عموم هست را از منظر روانشناسی كاربردی پاسخ دهیم.

در مورد ازدواج باید بگوئیم كه : این رابطه تنها به منظور ارضای تمایلات آنی نیست . بلكه زندگی آینده و خوشبختی زن و مرد و كودكان آنها بر اساس این پیوند قرار گرفته است و چنانكه در بحث تربیت كودك نیز شرح دادیم یكی از علل عمده اختلالات روانی در كودكان ، گسسته شدن رابطه خانواده و یا اختلافات خانوادگی است.

ازدواج موفق بستگی به عوامل مختلفی دارد كه خیلی از آنها را باید در دوران نامزدی ( قبل از ازدواج ) ارزیابی كرد. عوامل دیگری نیز در موفقیت زندگی زناشویی موثر است كه می توان آنها را بعد از ازدواج شناخت.

در ازدواج ، سازش دائمی و از خودگذشتگی فراوان لازم است ، ولی اگر زن و مرد قبل از ازدواج با یكدیگر توافق بیشتری داشته باشند ، امكان سازش بعدی بیشتر خواهد بود.

مهمترین عوامل توافق در ازدواج عبارتند از :

1- رشد عاطفی و فكری

2- تشابه علایق و طرز تفكر

3- تشابه مذهبی ( مسائل عینی مذهبی مد نظر است نه كلیات )

4- تشابه تحصیلی و طبقاتی

5- تشابه طرز فكر نسبت به امور جنسی

6- تشابه علاقه به زندگی و سرعت عمل در كارها

7- رابطه با خانواده زن و شوهر

سعی ما بر این است كه در این یادداشت و یادداشت های بعدی موارد هفتگانه فوق را شرح دهیم و در این یادداشت معیار اول را بحث می كنیم.

1-     رشد عاطفی و فكری

مهمترین عامل موفقیت در زندگی زناشویی ، رشد عاطفی و فكری است. البته واضح است كه درجه رشد عاطفی و فكری تنها بستگی به سن ندارد ، بلكه سن روانی ، اجتماعی و عاطفی و سن جسمانی همه از عوامل موثر روشنفكری است. اگر این عوامل فراهم باشد ، بهترین سن برای ازدواج 25 سالگی برای مرد و 22 سالگی برای زن است.

در این سن یك فرد عادی به اندازه كافی رشد و ثبات فكری و عاطفی دارد و امكان تغییر ناگهانی در رفتار او كم است ، اگر چه در این سن عادات مختلف در فرد به صورت محكمی در آمده ، ولی هنوز قابلیت تطبیق و سازش در او موجود است. البته باید اضافه كرد كه این سن را تنها از لحاظ كلی انتخاب كردیم ، بدین معنی كه خیلی ازدواجهای مقرون به خوشبختی وجود دارد كه زن و مرد در موقع ازدواج بسیار مسن تر یا جوان تر از سن مذكور بوده اند.

رشد جسمانی نیز عامل مهمی در آمادگی برای ازدواج است. اگر چه در اجتماع كنونی ما ازدواج معمولا بعد از بلوغ صورت می گیرد ،‌ معهذا باید گفت كه روان شناسان ، زناشویی كودكان تازه بالغ را كه آمادگی وارد شدن به زندگی پر مسئولیت زناشویی را ندارد ، صلاح نمی بینند.

مسئله دیگری كه از لحاظ بهداشت روانی قابل ملاحظه است اینكه آیا در ازدواج اختلاف هوش و معلومات سبب بروز اختلافات زناشویی خواهد شد یا خیر ؟ تحقیقاتی كه در این زمینه موجود است نشان می دهد كه مردان تمایل دارند كه با زنان كم هوش تر از خود ازدواج كنند و اغلب زنهای خیلی با هوش مجرد می مانند. از لحاظ خوشبختی زناشویی ، صلاح است كه مرد از لحاظ هوش ، كمی برتر از زن باشد ، زیرا محیط ما چنین اقتضاء می كند. ولی تفاوت زیادی در این مورد نباید وجود داشته باشد‌ ، زیرا در غیر این صورت علایق و طرز تفكر آنان با یكدیگر توافق نخواهد داشت. البته امكان دارد ازدواج موفقیت آمیزی كه در آن زن با هوش و فعالی شریك است ، وجود داشته باشد ، ولی خطرات ناشی از آن زیاد است . در واقع هوش یك معیاری است كه علایق و طرز تفكر خاصی را تولید می كند و درصورت اختلاف هوشی زیاد انطباق و توافق طرفین به شدت كاهش می یابد.

رشد اجتماعی رابطه نزدیكی با رشد عاطفی و فكری دارد ، زیرا شخصی كه از لحاظ اجتماعی رشد كرده است ، روابط اجتماعی را بهتر درك می كند . او می داند چگونه با دیگران ، به خصوص خانواده و همكارانش سازش كند . او درك می كند كه انتظارات اجتماع از او چیست و تا اندازه زیادی قادر است خود را با این توقعات تطبیق دهد. همچنین او آماده قبول مسئولیت است و نسبت به محدودیتهای خود آگاهی دارد.

یكی از مهمترین عوامل رشد ، مقدار و چگونگی رشد عاطفی است . مثلا شخص ممكن است سی یا چهل سال عمر كرده باشد ، ولی از لحاظ رشد عاطفی عقب مانده محسوب شود . چنین شخصی قدرت كنترل احساسات و عواطف خود را ندارد و در نتیجه زندگی زناشویی او مختل می شود.

شخصی كه رشد عاطفی كرده است ، در مورد همسر و فرزند و دوستان و مشكلات زندگی نظریه واقع بینانه ای دارد. او دارای فلسفه زندگی معینی است كه بر اساس آن می تواند از بحرانهای دایمی زندگی جلوگیری كند . او به پیشرفت های فعلی خود متكی است و زیاد به گذشته خود ، هر چند هم با شكوه بوده باشد ، اتكا ندارد. در ضمن به مطالبی از قبیل امور جنسی ،‌ عشق ، ازدواج و تربیت كودك با روشنفكری می نگرد

 

 

2-     توافق و طرز فكر

مسئله مهمی كه قبل از ازدواج وجود دارد ‍ ، این است كه جوانان قبل از وارد شدن به زندگی زناشویی، د رموضوع های مهم زندگی توافق نظر داشته باشند و این توافق معمولا روی علایق و طرز فكر قرار می گیرد.

طرز تفكر ‍، موضوع بسیار مهمی است ؛ زیرا بر اساس آن �� فلسفه زندگی �� هر فردی ریخته می شود. برای روشن شدن مطلب چند مثال ذكر می گردد: آیا زن و مردی كه خیال ازدواج دارند به یك اندازه جاه طلب هستند یا اینكه یكی از آنها خیلی جاده طلب و دیگری معتقد به داشتن زندگی آرام و آهسته و بی دردسری است . اگر در این مورد ، مرد ،‌ شخص جاه طلبی است ‍ ، شاید مضار آن زیاد نباشد ، اگر چه ممكن است زن او از اینكه شوهرش ساعات طولانی مشغول به كار است آزرده گردد. ولی اگر زن بی اندازه جاه طلب باشد ‍، سعی خواهد كرد تا شوهر راحت طلب و تنبل خود را به اصرار و پافشاری به كار بكشد و او را مجبور به پذیرفتن مشاغلی كند كه از عهده استعداد و علاقه اش خارج است ،‌ و این وضع با موفقیت و خوشبختی زناشویی تباین دارد.

نظریات سیاسی ، می تواند عوامل اختلافات زناشویی شود ، زیرا با افراطی بودن یكی و محافظه كار بودن دیگری ، امكان تصادم افكار زیاد است. البته حتما نباید نظریات سیاسی دو همسر شباهت كامل به هم داشته باشد ولی صلاح در این است كه از لحاظ عقاید سیاسی در دو قطب مخالف قرار نگیرند.

مسئله مهم دیگر در زناشویی ، توافقی است كه زن و شوهر در مورد قضاوت درباره مسائل زندگی دارند. مثلا اگر شوهر ،‌ فردی تخیلی و ایده آلیست ، ولی زن شخص واقع بین و به اصطلاح رئالیست باشد ، شوهر ممكن است از رویه خشك و زیاده از حد مادی زن خود خسته شود و احساس كند كه زنش قدرت درك معنویات و ظرایف زندگی را ندارد. زن واقع بین نیز ممكن است از دست شوهر تخیلی و فلسفه باف خود به ستوه آید و او را آدمی خیالباف ،‌ تنبل و دور از حقیقت زندگی بداند و مكرر آرزو كند كه ای كاش شوهرش قدری به خود بیاید و واقعیات زندگی را آن طور كه هست مشاهده كند. در چنین موقعی امكان وجود یك كانون خوشبختی كم است.

البته علایق رابطه نزدیكی با طرز تفكر دارد و شامل فعالیتهای متعدد روزانه از قبیل رفتن به سینما ، تئاتر ،‌كنسرت ، گوش دادن به رادیو و تماشای تلویزیون ، خواندن كتاب ‍ ،‌ رفتن به مهمانی ،‌ سخنرانی ها و امثال آن می گردد. البته نباید انتظار داشت كه زن و شوهر در همه این علایق با یكدیگر توافق داشته باشند ، ولی برای سعادت خانواده توافق كلی در قسمت عمده ای از علایق ضرورت دارد

 

 

3-     عقاید مذهبی

شباهت در عقاید مذهبی به قدری در سعادت كانون زناشویی اهمیت دارد كه روان شناسان ،‌ ازدواج دو نفر از مذاهب مختلف را معمولا غیر عاقلانه می دانند . دلایل این نظریه بسیار است.

در وهله اول ،‌اگر تنها یكی از دو همسر به عقاید مذهبی خود با ایمان كامل پایبند باشد ، امكان اختلاف نظر در این مورد زیاد خواهد بود. به علاوه آنچه كه در این زمینه اهمیت دارد ، تربیت كودكان بر حسب عقاید مذهبی به خصوص است.

یكی دیگر ا زمشكلات ازدواج افرادی كه دارای مذاهب مختلفند ، مخالفت اولیاء آنهاست ، زیرا این مسئله اغلب باعث جدایی جوان از پدر و مادر خود می شود و بعدها ممكن است هر یك از طرفین تقصیر این جدایی را به گردن همسر خود بیندازد. ولی اگر یكی از طرفین مسئله مذهب را جدی نگیرد ،‌احتمالا مشكل حادی پیش نخواهد آمد.

نكته بسیار مهم در مورد نقش مذهب و ازدواج :

بسیار پیش آمده است كه دو نفر قبل از ازدواج از مفاهیم كلی در مورد مذهب استفاده می كنند و هر دو توافق پیدا می كنند ولی بعد از ازدواج ، در نمودها و مصادیق آن موارد كلی ، دچار اختلاف می شوند.

مثلا ، هر دو می گویند مسلمانیم ، هر دو از صداقت ،‌ ایمان ،‌ حجاب و .... حمایت می كنند .

ولی در برخورد با مسائل و جزئیات زندگی ، برداشتها و اختلافهای جدی پیدا می كنند.

یكی حجاب را چادر می داند ، دیگری هیچ اعتقادی به چادر یا حتی به مانتو هم اعتقاد ندارد.

یكی هرگونه موسیقی را حرام می شمارد ، دیگری موسیقی را آرامش روح می داند.

یكی زندگی مرفه را در تعارض با مذهب نمی داند ،‌ دیگری رفاه گرایی را در تضاد با مذهب خود می داند.

یكی پذیرائی مهمان زیاد را در منزل ، مهمان نوازی دانسته و می گوید : در خانه من، به روی همه باز است و من مهمان نواز هستم ،‌ دیگری میگوید مگر خانه ما ،‌ كاروانسراست كه درش بروی هر كسی باز باشد. و دیگری را ولخرج می شمارد.

یكی برای مسافرت ، مشهد و زیارت را در نظر می گیرد ، دیگری دوست دارد به شمال و لب دریا برود . و هزاران مسئله ریز و درشت دیگر در زندگی مشتركشان پیش می آید ،‌ كه با تولد فرزندان حادتر می شود ،‌ چون تفاوت در سبك تربیتی فرزندان را نیز شامل می گردد. و هر كدام سعی دارد با زیر و بمهای ارزشی خود ، فرزندان را تربیت كند.

لذا توصیه می شود ، كه قبل از ازدواج ، فقط روی مفاهیم كلی بحث نشود ، و به نمودها ، مصادیق و مثالهای عینی آن توجه شود . سعی شود با مثالهایی ، طرف مقابل را در موقعیت های عینی و واقعی قرار داد..


جمعه 2 اردیبهشت 1390 - 12:34:03 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
× برای این پست نظرات ارسالی پس از تایید مدیر وبلاگ به نمایش در خواهند آمد

آخرین مطالب


علل ناپایداری ازدواج چیست ؟


انگيزه هاي غلط ازدواج


چقدر نامزدی خوبه


چه زمانی ازدواج کنیم؟


مراحل عشق از دید دانشمندان- جالب و آموزنده


ازدواج سنتی؟...یامدرن؟کدامیک


الفبای زندگی به معنی واقعی


دشمنان زندگی زناشویی از دیدگاه روانشناسان


ده قانون طلایی ازدواج موفق


چرا حلقه ازدواج باید در انگشت دوم قرارگیرد


نمایش سایر مطالب قبلی
آمار وبلاگ

92476 بازدید

24 بازدید امروز

24 بازدید دیروز

175 بازدید یک هفته گذشته

Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)

آخرين وبلاگهاي بروز شده

Rss Feed

Advertisements